انسان موجودى اجتماعى است که تا حدودى به اطرافيانش وابستگى دارد، ولى مشکل زمانى آغاز مى شود که اين وابستگى حالتى افراطى و بيمارگونه پيدا می كند.
فردِ دچار این اختلال فقط میخواهد نیازهای عاطفی و جسمی‌اش را بوسیله دیگران برطرف کند و اگر به خواسته‌هایش پاسخ داده نشود، احساس اضطراب و ناامنی می‌کند و اعتماد به نفس اش را از دست خواهد داد و بر این اساس ممکن است رفتارهای خاصی از خود نشان دهد.
افراد وابسته افکاری دارند مبنی بر این که؛
«دیگران بیش تر از من حق دارند»
«گفتن این حرف ها به درد سرش نمی ارزد»
«جنجال ایجاد نکن» «مخالفت کردن با دیگران یعنی این که آدم خودخواهی هستم»
و «همیشه باید طوری رفتار کنم تا دیگران مرا دوست داشته باشند.»
افراد وابسته به آرامی صحبت می کنند. اجازه می دهند دیگران حرف شان را قطع کنند با دیگران همواره موافقت می کنند .
سعی می کنند طوری صحبت کنند که دیگران را نرنجانند و اگر احساس کنند که ممکن است حرف شان دیگران را برنجاند، سریع موضوع را عوض می کنند.
معذرت خواهی زیاد نیز از دیگر ویژگی های آنان است.
با خصوصياتى از قبيل زيادى فروتن،مطيع ،توافق پذير و خوش مشرب افراطى ممكن است ظاهر شوند.
اين افراد ممكن است جهت زوج درمانى مراجعه كنند. فرد وابسته بعلت نياز مداوم براى تاييد و حمايت همسر، گاها او را كلافه كرده و ممكن است منجر به اختلاف و مشاجره بين آنها گردد. از طرف مقابل گاها همسر، او را بيش از حد مورد حمايت قرار داده و حتى به جاى او تصميم ميگيرد كه در اينصورت نيز وابستگى بيمار تشديد مى گردد.
اين افراد چنانچه والدين يا همسر سلطه جو داشته باشند، به سبب آنكه توانايى اعتراض به بدرفتارى را ندارند و امكان سواستفاده از آنها بالاست، بتدريج وابستگى آنها در اين روابط تشديد مى شود.
بودن در رابطه با افراد وابسته
برخى افراد در برقرارى روابط عاطفى خود ناخودآگاه جذب افراد وابسته مى شوند؛ مهمترين علت آن نياز درونى فرد براى مراقبت و حمايت است كه ممكن است ريشه هاى قديمى ترى داشته باشد؛ در دوران كودكى از خواهر يا برادر كوچكتر خود مراقبت ميكرده و بابت آن پاداش دريافت ميكرده و حال اين حمايت تبديل به يك الگوى پايدار شخصيتى شده است. والد جنس مخالف او چنين الگوى رفتار وابسته اى را هميشه بروز داده و ناخودآگاه اين رفتار براى وى دوست داشتنى به نظر مى رسد
فرد براى نمايش قدرت استقلال خود جذب افرادى مى شود كه اعتماد به نفس پائين ترى دارند و بيشترين كسانى كه مى توانند نيازهاى درونى او براى سلطه و تأييد را تأمين كنند افراد وابسته هستند
چگونه افراد على رغم شكايت و خستگى از افراد وابسته رابطه را ادامه مى دهند؟ همانطور كه اشاره شد گاها فرد به سبب تعارضات خود، از برقرارى اين رابطه احساس رضايت درونى دارد عامل نیرومند دیگری که سبب می شود عده ای از افراد پس از پی بردن رابطه خود با فرد وابسته همچنان د رابطه با او باقی بمانند ترس است. شکستن دل فردی که روحیه ای ضعیف و نیازمند دارد فرد را دچار عذاب وجدان می كند و با خود می گوید شرایط موجود آنقدرها هم غیر قابل تحمل نيست. بعلاوه اينكه گاها خود را در وابسته كردن او نيز مقصر مى داند.
